Friday, August 7, 2009

درباب نافرمانی مدنی

ترجمه

هدف رژیم برقراری شرایطی است که زندگی به حالت همیشگی اش برگردد. تا زمانیکه اقشار دلشکسته ی جامعه آنها که عصبانیتشان را فریاد کرده اند به حالت قبلی شان برگردند و صبح سرکار بروند و شامگاه بازگردند رژیم موفق شده است. در این حالت رژیم فرصتی می یابد تا کنترلهایش را بر مردم بیش از پیش فزونی بخشد.

هدف اپوزیسیون یا گروه مخالف از بین بردن هرگونه نشانه ای از این "حالت طبیعی همیشگی " است. اگر به ما این اجازه را داده بودند که تجمعی عمومی داشته باشیم ما نیز این فرصت را می داشتیم تا به شهروندانی که تنها شان شام شبشان است این را نشان بدهیم که جنبشی در حال شکل گیری است. حال که چنین اجازه ای از ما سلب شده است باید کاری کنیم که همان شهروند نتواند روی هیچ چیزی در این جامعه حساب باز کند. هیچ چیزی در این شهر نباید نورمال باشد. هرچیزی هزینه ای دارد. اگر ما باهوش و زیرک باشیم راهی پیدا می کنیم تا ضمن تضمین امنیتمان هزینه ی بر سر قدرت ماندن آقایان هرروز بالاتر برود. دست آخر این هزینه آنقدر بالا می رود که عناصر رژیم یکی یکی تسلیم می شوند. هدف ما اینست که به کودتاچیان بفهمانیم که از یک بازنده ی ناتوان حمایت می کنند. باید کاری کنیم تا آنها احساس گناه کنند. احساس کنند که منصفانه عمل نکرده اند. احساس بیچارگی بکنند. آن شهروندی که دغدغه اش شام شبش بوده است نیز باید بفهمد که ما مراقب اوضاع هستیم و دیگر اجازه نخواهیم داد که روال سی ساله ادامه پیدا کند.

باید از قدمهای کوچک شروع کنیم و بر جایگاهی سفت و امن قدم بگذاریم. نفوذ ما بیشترین قدرت را در میان خانواده هایمان و دوستانمان دارد. باید آنها را مطلع کنیم که دیگر تن دادن به زندگی بخور نمیر سی سال گذشته کافی است. باید از گذشته درس بگیریم و تاریخ را به تاریخ نسپاریم. بهترین کار همان ساده ترین کار و رجوع به عقل است که همانا بهترین مرجع است. عقل می گوید که "امنیت" ما از اهم واجبات است. اینکه ما آماده ی شهادت در راه آزادی وطنمان هستیم امریست قابل تحسین و امروزه دنیا می داند که افرادی چون ندا و سهراب و اشکان و محسن و غیره این بهای سنگین را پرداخته اند اما قبل ازینکه ما نیز در زمره ی این افراد قرار بگیریم باید اجازه بدهیم تا آنها که حامیان کودتا هستند جانشان را فدای این رژیم کنند. ما افراد باهوش و درس خوانده ای هستیم. خیر سرمان کنکور قبول شده ایم و دانشگاه رفته ایم. ما به موسیقی گوش می دهیم و معنی هر را می فهمیم. ما کتاب می خوانیم و خلاقیت داریم. آن لندهوری که روی موتور سیکلت نشسته ٬باتوم در دست گرفته و در هوا می چرخاند یا بیمار روانی است یا عضوی از این دم و دستگاه چون به جایی بهتر ازین نتوانسته راه پیدا کند. هزینه ای که رژیم برای استخدام چنین افرادی می تواند بپردازد محدود است و درعوض هوش و استعداد ما نامحدود.

فرض کنیم تعداد ما که به طور مستقل پرچم سبز آزادی ایران را به دست گرفته ایم و هدفمان اینست که هرروز روی دیواری بنویسیم "سبز پیروز است" فقط یک میلیون نفر است.رژیم باید تمام توانش را به کار گیرد تا حداقل یک میلیون بار شعار "سبز پیروز است" را از روی دیوارهای شهر پاک کند. اگر ما هرروز این کار را بکنیم عوامل رژیم هرروز مجبورند که این شعارها را پاک کنند. این دیگر برایشان فرصتی باقی نمی گذارد تا به ادامه ی عوامفریبی هایشان بپردازند. باید کاری کنیم تا رژیم هزینه کند. آنقدر هزینه کند تا خسته شود. فراموش نکنیم که رژیمهای بد زمانی قوی می شوند که آدمهای خوب ساکت می مانند.

این رژیم سی سال فرصت داشته تا بخشی از این اجتماع را شستشوی مغزی دهد تا همه چیز را آن مدلی که آنها می گویند و می خواهند ببینند. این بخش از جامعه یا بسیار احمق هستند یا تنبل که نمی خواهند از فکر خودشان استفاده کنند. ما مسئول این بخش جامعه نیستیم. حتی در طبیعت هم گونه هایی که با شرایط جدید زیست محیطی تغییر نمی یابند محکوم به فنا هستند. در جامعه ی انسانها نیز آنان که رشد فکری نمی یابند از بین می روند. آنها که معتقدند نظر یک نفر بر نظر همه ارجحیت دارد٬ آنها که معتقدند زنان حقی در جامعه ندارند٬ آنها که معتقدند هنر بد است٬ آنها که به استفاده از گلوله به جای بحث سیاسی معتقدند٬ آنها همانها هستند که با دنیا پیش نمی روند ٬مغزشان با دنیا رشد نمی یابد و آنها محکوم به فنا هستند. این وظیفه ی ما نیست که آنها را با خود به ایران آزاد بیاوریم. تنها فکر ما درمورد آنها اینست که نگذاریم مانع راهمان شوند. باید بدانیم که اینها جمعیت کوچکی از جامعه هستند و درس آزادی به آنها دادن کار ما نیست.

اما بخش دیگری از این اجتماع هست که همچو ما می اندیشد. باهوش است. زیبا است. به آینده عشق می ورزد و به خودش افتخار می کند. صلح می خواهد و گفتگو و پیشرفت. ما می دانیم که آینده از آن ماست. ما خود را مسئول می دانیم و حاضر نیستیم که ارزشهای اجتماعی مان را به باد فنا بدهیم. ارزشهای اجتماعی ما در هر جامعه ی آزادی و در هر انتخابات آزادی برنده است و به همین خاطر است که ما اخلاقاً برنده هستیم. در این انتخابات نیز ما رفتاری عادی و اجتماعی داشتیم. کمپین کردیم. از دیدن اینهمه شور و همفکر آواز خواندیم و رقصیدیم. ما شاد بودیم. ما قول پیشرفت و آزاد دادیم. ما مروج پیشرفت اقتصادی بودیم. ما برنده هستیم. ما نیاز نداشتیم و نداریم که دست به خشونت ببریم تا جمعی را دنباله رو خودمان بکنیم چرا که آنچه ما گفتیم هر آدم نورمالی را متقاعد می کند که به حرفهایمان گوش دهد. هرکسی با هر زبانی آزادی را می فهمد پس ما می دانیم چه می خواهیم و آن اینی نیست که رژیم تحویل ما می دهد.

Original text written by Casey Carnnia

Fundamentals:

The goal of the regime is to establish a “normal” routine in the society. As long as heart broken people go to work and come home the regime has won. This gives the regime time to go about straightening its control even more.

The goal of opposition is to eliminate any sign of normalcy. If you were permitted to conduct public demonstrations you’d had a chance to make the average citizen that is only concern with his/her daily bread notice that there is movement shaping up. So now that you can’t conduct public demonstration, make it so that average citizen can’t count on anything. Nothing in the city should be normal. There is a cost for everything. If you are smart and tactful you’d be able to find a way to keep yourself safe but increase the cost of staying in power for the regime. Eventually the cost will be so high that their elements would give up. Remember your goal is no to force Ahmadynejad to join your camp, he never will. Your goal is to make people that support him understand that they are backing a loser, make them feel guilty, make them feel unjust, make them frustrated. The average citizen will have to learn that you are watching and will not allow the same old thing to continue.

Start small and build on a solid foundation. You influence is greatest with your family and friends. Make them understand that simply putting up with the old way of living is no longer enough. No one should be allowed to take the past for granted. The best way to do this is to use your intelligence. This is your greatest power. Your safety is first. It is very admirable of you to be willing to lose your life in the way of Iranian freedom and by now the world know that others like have paid this ultimate price, but before you allow that to happen force the followers of the regime to sacrifice themselves. You were smart, you studied hard, you passed the konkoor and went to university, you understand art, you listen to music, you reed, you can create. The guy that swings a baton from the back of a motorcycle is either mentally ill or has to be part of that organization because he couldn’t be part of anything better. The amount of money that the regime has to employ such people is finite. Your inelegance is limitless. Let’s say there are just one million people like you who have independently taken up the green flag of Iranian freedom and aim to leave a mark on the face of society that “sabz peeroz ast” everyday. The regime will have to spend all of their revenue to find one million people who are willing to go around removing that mark from the society. They will have to do this everyday, so they won’t have a chance to push their cause. Your friends bled in the streets during the past 2 weeks. Let the regime bleed money until they give up. Never forget that bad regimes only become powerful when good people do nothing.

The regime has spent 30 years to brainwash a portion of the society to see things their way only. This portion of society is either too dumb to think for themselves or too lazy. They are not our responsibility. In nature species that do not evolve will disappear. In society people that don’t mentally evolve and grow will disappear. If they believe one person’s opinion should take precedence to the opinion of the public, if they believe women have no rights, if they believe art is bad, if they believe using guns in a political debate is permissible, if they believe one group should dictate the life of others, then they are not evolving with the rest of the world and they will disappear. It is not our responsibility to bring them to free green Iran of tomorrow with us. Our concern is to not let them stand in our way as we march to freedom and prosperity. It is important to know that these people are a limited portion of society and freeing their mind is none of our business.

There is another portion of society that is like you, smart, honorable, beautiful, futurist, lover of peaceful debate and progress. You know that future belongs to you. You see yourself responsible, and you are not willing to give up on your social values. You have the moral upper hand because your social values will win in any normal election in any society anywhere. You won fair and square. You campaigned with song and dance. You were cheerful. You promised progress and freedom. You advocated for just economic growth. You are an achiever. You don’t have to resort to violence to force people to follow you because intelligence of your argument convinces any normal person that listens to your point of view.



No comments:

Post a Comment