Monday, September 28, 2009

هاله ی نور

بی کفایتی حکومت احمدی نژاد در اداره کشور، بی برنامگی آن ، رشد بیکاری و گرانی روز افزون ٬ زندگی مردم را به مراتب تباه تر از پیش کرده است . احمدی نژاد استقرار حکومت جهانی اسلام ،مبارزه با غرب و اسرائیل ٬ برای ایجاد جهانی بدون آنها را مکررا از اهداف خود اعلام کرده و به بنیاد گرایان اسلامی در لبنان و فلسطین با اسلحه و پول کمک می کند . او با نفی مکرر هولوکاست و لزوم پاک شدن اسرائیل از صفحه جغرافیا ، که در تضاد با سیاست های امروز مردم فلسطین برای رسیدن به یک صلح پایدار و عادلانه است ، به رفتاری دست زده که به سختی می توان جز جنگ طلبی نامی بر آن نهاد . این حکومت با سیاست های غیر شفاف در زمینه غنی سازی اتمی ، بی اعتنائی به هشدار های سازمان ملل و رد هر گونه مصالحه با قدرت های جهانی و ادامه غنی سازی ، هیچ فرصتی را برای دشمن تراشی ، تشدید بدبینی و متحد نمودن دیگر کشورها علیه ایران بلا استفاده نگذاشته است . امروز ایران در انزوای فوق العاده خطرناکی قرار گرفته و وِیژگی اوضاع ٬ بی توجهی حاکمیت به عواقب تحریم اقتصادی و کوچک انگاشتن سبک مغزانه خطر جنگ ، نتیجه ای جز اشغال و تجزیه کشورنخواهدبود . احمدی نژاد که در گذشته توافق قدرت های جهانی در زمینه تحریم ایران را غیر محتمل جلوه می داد ، حال که این توافق عملی شده و نادرستی سایر پیش بینی های قبلی او در زمینه های دیگر نیز آشکار گردیده است ، بار دیگر کوشش دارد تحریم اقتصادی را بی اثر و خطر جنگ را ناچیز جلوه دهد و ادعا می کند که جنگ "شوخی است".

احمدی نژاد در نیویورک ٬ به نظر خود واقعا هاله نور را دور سر خود دیده بود . "حکومت جهانی اسلام" و "لزوم ظهور هرچه زودتر امام زمان" پایه های فکری و باوری احمدی نژادها را تشکیل می دهد . این طرز فکر معتقد به جلو افتادن روزی است که دنیا در اثر یک فاجعه یا انفجار نابود شود و دنیای دیگر و بهتری جای آن را بگیرد . معتقد است که هرچه این فاجعه بزرگ تر و کشتار انسان ها که البته اکثرا گناهکارند ، وسیع تر باشد نتیجه بهتر و دنیائی که پس از آن بوجود خواهد آمد پر عدل و دادتر خواهد بود . اما تشدید بحران به جای رفع آن و دامن زدن به خطر جنگ عوض آرام کردن اوضاع ٬ نه تنها با وضع فکری روانی گروه احمدی نژاد ٬ بلکه با اهداف سیاسی آن نیز خوانائی کامل دارد . شرایط برای حکومت او سخت شده است ٬ زیرا

نا رضایتی های مردم در اثر فقر، بیکاری و گرانی روز افزون است ، رقبا در صدد اتحادند ودر انتخابات موفقیت هائی به دست آورده اند ، چه بسا بخواهند او را به علت بی کفایتی برکنار کنند ، گروه او در اثر پشت کردن همراهان سابق به آن کوچکتر شده و بالاخره شایعه بیماری کشنده حامی اصلی او٬علی خامنه ای شدت گرفته است . در این شرائط حفظ حکومت به عنوان وسیله موثری برای پیشبرد هدف به نظر او مقدس و نابود کردن همه دشمنان دین از اهمیت کامل برخوردار است . تشدید بحران ها و دامن زدن به خطر جنگ در دست فردی است که هاله نور را دور سر خود می بیند و معتقد است منتخب خداوند است تا ظهور امام زمان را تسریع کند . برای افرادی مانند او نه یاد آوری سرنوشت دیکتاتورهائی مانند صدام حسین اثر بخش است و نه استدلالات منطقی برای اثبات خطراتی که موجودیت نظام جمهوری اسلامی را که حکومت او نوزاد آن است تهدید می کنند . از سرنوشت ایران و عراق و افغانستان می آموزیم که در دنیای کنونی خطری که از دیکتاتوری ها بر می خیزد تنها سلب یا محدود شدن آزادی نیست بلکه میتواند به ویرانی کامل، جنگ داخلی و تجزیه کشوربیانجامد . مطمئنا یک مانع مهم برای مقابله با سیاست های احمدی نژاد ، دست کم گرفتن خسارات ناشی از تحریم اقتصادی سازمان ملل و خطر جنگ توسط بعضی از ایرانیان است که البته تبلیغات حکومت هم در این زمینه بی تاثیر نبوده است . در مورد خطر جنگ وضع مردم ایران شبیه وضع آن فرد محکوم به مرگ است که ٬ به او قول داده اند قبل از اعدام او را فراری داده ٬ بدین ترتیب از مرگ نجات خواهند داد . او زمانی متوجه می شود قول فرار و نجات دروغ بوده است که ٬ حلقه دار بر گردنش افتاده است.


از همایون مهمنش

No comments:

Post a Comment